در این مقاله به 6 تفاوت ازدواج دائم و موقت پرداخته ایم
تفاوت ازدواج دائم و موقت

 نکاح دایم با نکاح موقت یا عقد انقطاع یا مُتعه(که در زبان عامه و البته به اشتباه به صیغه شهرت یافته است) از جهات بسیاری به هم شبیه هستند که از جمله آن ها شروط ضمن عقد نکاح دایم و شروط ضمن عقد نکاح موقت است .البته تفاوت هایی نیز با هم دارند که ما دراین مقاله سعی می کنیم به تفاوت نکاح دائم و موقت بپردازیم.

البته  باید در نظر داشته باشیم که اصل بر این  است که این دو نهاد شبیه هم هستند و ما در اینجا تنها به تفاوت ها بسنده می کنیم و طبیعی است در مواردی که این دو عقد تفاوتی با هم ندارند باید اصل را بر شباهت آنها قرار داد.

اصطلاح مشهوری درمیان اهل علم وجود دارد که میگوید یکی از بهترین راه های شناخت موضوعات توجه به نقطه مقابل و ضدّ آنهاست.

مثلا نور را از طریق مقایسه با تاریکی بهتر می توان درک کرد و هکذا…(تُعرف الاشیاءُ بِاضدادها)

در مثال ما هم با تمرکز بر تفاوت های  این دوعقد می توان به آسانی به شباهت آنها پی برد.

تفاوت نکاح دائم و موقت

تفاوت ها

  • مدت زمان ازدواج موقت:

تعیین مدت ازدواج موقت اولین و اساسی ترین تفاوت بین این نکاح با نکاح دایم است.

مدت زمان ازدواج موقت ازاولین نکاتی است که باید در نکاح موقت به آن توجه کنید.
مدت زمان ازدواج موقت

به این معنی که در عقد نکاح دایم ذکر مدت ضرورتی ندارد و عقد بدون تعیین مدت منعقد می شود.

اما بر اساس متون فقهی و قانون مدنی تعیین مدت در عقد نکاحِ موقت جزو شرایط لازم و اساسی این عقد محسوب می شود.

ماده ۱۰۷۵ قانون مدنی:

«نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد.»

یعنی  اگر در عقد نکاح موقت در خصوص مدت آن سکوت شود و معلوم نباشد که  مدت آن چقدر است چنین عقدی را  نمیتوان عقدمنقطع یا موقت دانست.

اما سوالی مطرح می شود که ‌آیاچنین عقدی با این مشخصات را می توان عقد نکاح دایم فرض کرد یا خیر؟

در این خصوص نظرات فقهی متفاوتی ارائه شده است و  اصطلاحاً مسئله اختلافی است.

پاره ای از فقیهان معتقدند چنین عقدی صحیح است و چنین نکاحی را باید نکاح دایم دانست.

دلیل آنها هم این است که لفط  ایجاب می تواند مفید نکاح  دایم یا موقت باشد و ذکرِ مدت نکاح را موقت میکند و سکوت  در خصوص آن به این معنی است که طرفین اراده بر انعقاد نکاح دایم داشته اند مگر اینکه خلاف آ‌ن اثبات شود.

همچنین این گروه معتقدند که بر اساس قاعده صحت باید اصل را بر صحت عقد گذاشت و فساد  آن امری استثنایی و محتاج دلیل است.

برای نظر  فوق می توان در میان روایات و اخبار هم  مستنداتی یافت که  بعد از دلایل اصولی وعقلی به آنها استشهاد شده است.

اما پاره ای دیگر از فقیهان از جمله علامه حلی و شهیدثانی در مسالک  معتقدند: اگر مدت در عقد نکاح منقطع ذکر نشود عقد باطل است.

این گروه معتقدند رکنِ رکین در  هر عقد، قصدِ طرفین از انعقاد آن است.

(العقودُ تابعهٌ لِلقصود) یعنی عقد تابع و دنباله رو قصد است واگر در این رکن اساسی خللی ایجاد شود نمی توان چنین عقدی را صحیح دانست.

و چون طرفین اراده و قصد خود را معطوف به نکاح منقطع کرده اند و یکی از شرایط اساسی صحت نکاح موقت نیز ذکر مدت در این عقد است  با این  فرض نمی توان چنین عقدی را  دایم فرض کرد و حکم به صحت آن داد. چرا که طرفین در حین انعقاد ‌آن چنین قصد و اراده ای نداشته اند.

این گروه همچنین در پاسخ به گروه نخست و در استناد آنها به اصل صحت(قاعده صحت) معتقدند این اصل در جایی جاری میشود که  دلیلی بر خلاف آن  وجود نداشته باشد.

به عبارتی تمسک به اصول عملیه به طور کلی  در موضع شک است.  اما درجایی که دلیلی بر صحت یا فساد عقدی وجود داشته باشد محل رجوع به اصول عملیه از جمله اصل صحت نیست.

در مورد روایات و اخبار وارده هم معتقدند این روایات صرف نظر از اینکه از نظر سند  ضعف جدی دارند باز هم مفاد آنها به این معنی ما را رهمنون نمی کند که اگر عقدی به قصد موقت بودن وبدون ذکر مدت منعقد شد باید آن را عقد دایم فرض کرد و از مجموع روایات هم جز این معنی که در عقد دایم مدت ذکر نمی شود قابل استنباط نیست.

از میان دو نظر بالا که در فقه امامیه از شهرت بسیاری برخوردارند  نظر دوم یعنی نظر علامه حلی و شهید ثانی  در مسالک الافهام با حقوق مدرن و قانون مدنی انظباق بیشتری دارد.

چرا که بر اساس ماده ‍۱۹۰ قانون مدنی:

برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است:

  • قصد ورضای آنها

در قانون مدنی ایران اولین شرط اساسی صحت معاملات قصد و ورضای آنها در نظر گرفته شده و ضمانت اجرای تخلف از این شرط نیز بر اساس نص صریح ماده ۱۹۵ قانون مدنی بطلان در نظر گرفته شده است.

« اگر کسی درحال مستی یا بیهوشی یا در خواب معامله نماید آن معامله به واسطه فقدان قصد باطل است.»

در ماده فوق قانون گذار صریحا فقدان قصد را موجب بطلان عقد می داند.

پس اگر بخواهیم بر اساس متن قانون حکم کنیم باید بپذیریم در صورتی که در هنگام انعقاد نکاح موقت ذکری از مدت آن نشود در صورتی که طرفین قصد انعقاد عقد موقت را داشته اند باید پذیرفت که ‌آن عقد باطل است.

یکی دیگر از تفاوت های نکاح دائم و موقت در تعیین مهر است.

دومین موردی که در ازدواج دائم و موقت باهم تفاوت دارند مَهریه است.
مَهریه در ازدواج موقت

به این معنی که بر خلاف نکاح دایم اگر در عقد موقت مهر ذکر نشود آن عقد باطل است.

ماده ۱۰۹۵ قانون مدنی می گوید:

« در نکاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است.»

بد نیست بدانیم در عقد نکاح دایم اگر در مورد مهریه سکوت شود و یا حتی شرط شود که زن مهریه  تعلق نگیرد عقد صحیح است و البته این به این معنی نیست که زن مستحق مهر نمی شود.

بلکه شرط عدم تعلق مهر به زن باطل است ولی نکاح صحیح است.

بر اساس ماده ۱۰۸۷ قانون مدنی :

« اگر در نکاح  دائم مهر ذکر نشده  یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از عقد به تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آنها نزدیکی  واقع شود زوجه مستحق مهر المثل است.»

  • نفقه در نکاح موقت

یکی دیگر از تفاوت های این دو نکاح در نفقه است.

سومین تفاوت نکاح دائم با موقت نفقه است.
نفقه در نکاح موقت

به عبارتی در نکاح منقطع یا موقت شوهر الزامی به پرداخت نفقه ندارد مگر اینکه پرداخت آن در ضمن عقد نکاح منقطع شرط شده یا عقد مبنی بر این منعقد شده باشد که دراین صورت شوهر مکلف به انفاق می باشد.

بر اساس ماده ۱۱۱۳ قانون مدنی:

«  در عقد انقطاع ، زن حق نفقه ندارد مگر اینکه شرط شده باشد یا آن که عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.»

قسمت اخیر ماده که می گوید عقد مبنی بر آ‌ن منعقد شده باشد یعنی  اینکه بنای طرفین در حین عقد نکاح موقت بر این بوده است که شوهر  باید به زن خود نفقه پرداخت کند و این موضوع هم از شواهد و قراین قابل استنباط است و میتوان به این وسیله آنرا اثبات کرد.

  •  طلاق در ازدواج موقت

سوالی که بسیار پرسیده می شود این است که حق طلاق در ازدواج موقت چگونه است؟

یا به بیانی دیگر اینکه آیا ازدواج موقت طلاق دارد یا خیر؟

طلاق در ازدواج موقت و دائم باهم متفلوت است.
طلاق در ازدواج موقت

ابتدا باید گفت که اصطلاح حق طلاق یک غلط رایج است که درمیان مردم مصطلح شده است و در زبان حقوقی ما چنین تعبیری نداریم .

اما به هر حال یکی دیگر از تفاوت های نکاح دائم و موقت این است که در عقد نکاح  موقت قواعد و مقررات طلاق جاری نمی شود.

به عبارتی در این عقد اصولاً طلاقی رخ نمی دهد و جدایی زن وشوهر و انحلال نکاح یا به واسطه انقضاء مدت است و یا اینکه مابقی مدت از سوی شوهر بذل می شود که به آن هم بذل مدت می گویند.

همچنین این جدایی می تواند ناشی از  فسخ عقد باشد که  البته شباهت زیادی با عقد نکاح دایم دارد.

پس طلاق را باید از مختصات و ویژگی های عقد نکاح دایم دانست و این نهاد حقوقی در نکاح موقت وجود ندارد.

  • عِدّه در ازدواج موقت

عده چیست؟

ماده ۱۱۵۰ قانون مدنی به روشنی عده را تعریف کرده است:‌

« عِدّه عبارت است از مدتی که تا انقضاء آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی تواند شوهر دیگر ا ختیار کند»

عده از دیگر مواردی است که در نکاح دائم و موقت متفاوت است.
عِدّه در ازدواج موقت

به طور خلاصه پس از انحلال عقد نکاح اعم از دایم و موقت اصولا زن تا مدتی نمی تواند شوهر کند و این مدت انتظار را در زبان فقه و حقوق عده می گو یند.

اما این عده در نکاح موقت و دایم با هم  تفاوت هایی دارد.

عده زن در نکاح موقت

اگر زن باردار و آبستن نباشد دو طهر است.

اعم از اینکه جدایی به واسطه فسخ نکاح یا انقضا آن یا بذل مدت باشد.

در حالی که عده فسخ نکاح یا طلاق در نکاح دایم سه طهر است.

اگر زن با وجود اقتضای سن( یعنی در سنی باشد که اصولا عادت ماهانه می شود)  عادت ماهانه نداشته باشد عده او  در نکاح منقطع ۴۵ روز و در نکاح دایم سه ماه است.

در مورد عده وفات و عده زن آبستن بین نکاح دایم و موقت تفاوتی وجود ندارد.

به این ترتیب که زن آبستن تا زمان وضع حمل باید عده نگه دارد و  عده وفات هم به طور کلی در هر دو نکاح  چهار ماه و ده روز است.

  • ارث در ازدواج موقت

موضوع بسیار مهم و کاربردی که غالبا محل سوال است ارث در نکاح منقطع است.

اخرین مورد از 6 تفاوت ازدواج دائم و موقت ارث است.
ارث در ازدواج موقت

باید دانست که اصل بر این است که زن در عقد نکاح موقت از شوهر خود ارث نمی برد.

هر چند این موضوع در قانون مدنی به صراحت نیامده اما موضوع به قدری در فقه روشن است که نمی توان در آن تردید کرد.

البته از مفهوم مخالف ماده ۹۴۰  قانون مدنی هم می توان به این نتیجه رسید.

با توجه به ماده ۹۴۰ قانون مدنی :

« زوجین که زوجیت آنها دایمی بوده و ممنوع از ارث نباشند از یکدیگر ارث می برند»

به  عبارتی با مفهوم مخالف گیری ازماده می توان گفت : اگر زوجیت آنها دایمی نباشد از یکدیگر ارث نمی برند.

اما باید دید اگر مانند نفقه در ضمن عقد شرط وراثت شده باشد این عقد چه وضعیتی پیدا می کند؟

این موضوع در فقه امامیه به شدّت مورد اختلاف است و لا اقل دراین خصوص چهار نظر مهم وجود دارد و هر کدام از این نظرات هم طرفداران مشهوری دارند.

متاسفانه به دلیل همین تشویش و پراکندگی آرای فقیهان، قانون مدنی هم نهایتاً سکوت اختیار کرده و نظر صریحی ارایه نداده است.

به نظر می رسد بر اساس دکترین و رویه قضایی بتوان گفت آنچه فعلا در محاکم قضایی از مقبولیت و مشروعیت بیشتری برخوردار است نظری است که معتقد است این شرط بی اثر است.

یعنی حتی اگر درضمن عقد نکاح موقت شرط وراثت هم شده باشد زوجه از شوهر خود ارث نمی برد.

پس به طور خلاصه میتوان گفت هنگام صحبت در مورد تفاوت نکاح دائم و موقت به این ۶ نکته باید توجه کرد:

  1. مدت زمان ازدواج موقت
  2. تعیین مَهریه در ازدواج موقت
  3. نفقه در نکاح موقت
  4. طلاق در ازدواج موقت
  5. عِدّه در ازدواج موقت
  6. ارث در ازدواج موقت

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید
این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.