توضیحی کوتاه:
این نوشته به مرور زمان کامل تر خواهد شد. تغییر قانون، صدور نظریات مشورتی و آرای وحدت رویه و … می توانند در آینده مکمّل و متمّم این نوشته باشند.
وقتی با موردی فوری مواجه هستید و لازم است مالی توقیف شود، جلوی انجام کاری گرفته شود یا کاری به طور فوری انجام شود می توان از دادگاهی که باید به اصل دعوا رسیدگی کند صدور دستور موقت را تقاضا کرد.
اگر موضوع دستور موقت در جایی خارج از حیطه صلاحیت دادگاهی باشد که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد، همان دادگاه به تقاضای دستور موقت رسیدگی خواهد کرد.
فوریت موضوع را خود دادگاه تشخیص می دهد و پس از این تشخیص می تواند حتی بدون تعیین وقت و دعوت طرفین و حتی در اوقات تعطیل و خارج از وقت اداری و بالاخره حتی در محلی غیر از دادگاه به موضوع رسیدگی کند.
اجرای آن نیز پس از صدور در صورت فوریت موضوع – که معمولا هم فوری است – بدون ابلاغ به طرف انجام می شود.
از موضوعات فوق به اهمیت دستور موقت می توان پی برد.
فایده دستور موقت
فرض کنید در شرکتی سهامی با میلیاردها تومان سرمایه و دارایی، مدیریت شرکت با انجام مانورهایی، موفق شده به نحو غیر قانونی و غیر واقعی و بدون رعایت قانون تجارت و اساسنامه شرکت افزایش سرمایه بدهد. در این میان یکی از سهامداران بر اثر این اقدام غیر قانونی درصد و نسبت سهمش به کل سهام به طور فاحشی پایین آمده است.
این سهامدار باید با طرح دعوا، ابطالِ این مصوبه و صورتجلسه حاوی آن را بخواهد . لیکن با توجه به اینکه صورت جلسه با فاصله بسیار کمی از تنظیم، ثبت و دارای اعتبار سند رسمی می شود و چه بسا اتفاقاتی که پس از آن رخ می دهد قابل تدارک و جبران نباشد برای جلوگیری از ثبت صورتجلسه سهامدار مذکور می تواند از «دستور موقت » استفاده کند.
مورد دیگر فردی خانه ای را به قیمت بسیار بالا با سند عادی (مبایعه نامه) خریداری کرده است و به او اطلاع می دهند فروشنده در صدد است ملک مذکور را با قیمت بالاتر با سند رسمی به دیگری بفروشد و از کشور خارج شود.
این خریدار می تواند با تقدیم دادخواست، الزام فروشنده را به تنظیم سند رسمی بخواهد.
اما اگر خبری که به او رسیده درست باشد و معامله دوم با سند رسمی واقع شود هر چند فروشنده در معرض شکایت به اتهام کلاهبرداری خواهد بود اما دعوای حقوقی مدنی خریدار به لحاظ تغییر مالک، ردّ خواهد شد و ناچار می شود وارد زنجیره درازی از شکایات کیفری و دعاوی مدنی با صرف وقت و پول فراوان بشود که عاقبت آنها هم معلوم نیست.
با استفاده از حربه دستور موقت فقط با دادن هزینه دادرسیِ دعوای غیر مالی، که بسیار ناچیز است خریدار می تواند صدور دستور موقت بر منع نقل و انتقال ملک را تقاضا کند.
البته در این مورد هم خواهان دستور موقت ناچار است به دستور دادگاه مبلغی را به عنوان خسارت احتمالی به صندوق دادگستری بپردازد.
اگر دعوای اصلی او به صدور حکم محکومیت منتهی شود یا اصلا دعوایی طرح نشود طرف می تواند با دادن دادخواست ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغِ رای نهایی، خسارت وارده بر خود را مطالبه و وصول کند.
توجه شود که در این مورد بر خلاف تامین خواسته، گرفتن خسارت مستلزم تقدیم دادخواست است.
نکته دیگر اینکه درخواست صدور دستور موقت حتی شفاهی هم می تواند باشد. درخواست شفاهی در صورت جلسه نوشته می شود و متقاضی آن را امضاء می کند.
اقدامات پس از صدور و اجرای دستور موقت
- دستور موقت هیچ تاثیری در اصل دعوا ندارد به عبارت دیگر هیچ حق ثابتی برای متقاضی آن ایجاد نمی کند.
- اگر متقاضی دستور موقت پیش از صدور آن دعوای اصلی خود را طرح نکرده باشد باید ظرف ۲۰ روز از تاریخ صدور دستور موقت به منظور اثبات ادعای خود طرح دعوا و گواهی مبنی بر ثبت دادخواست اصلی را به مرجع صدور دستور موقت تسلیم کند.
اگر این کار را نکند مرجع صدور دستور موقت به تقاضای طرف از آن رفع اثر خواهد کرد و در این حالت اگر دستور اجرا و از اجرای آن خسارتی متوجه طرف شده باشد می تواند طرح دعوا و خسارت وارده بر خود را مطالبه کند.
دستور موقت با تامین خواسته چه فرقی دارد؟
- تامین خواسته را فقط دادگاهی صادر می کند که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد اما دستور موقت ممکن است از دادگاهی صادر شود که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را ندارد.
- درخواست تامین خواسته همواره کتبی است اما درخواست دستور موقت ممکن است شفاهی باشد .
- صدور قرار تامین خواسته در برخی موارد برای دادگاه الزامی است اما در همه موارد دستور موقت را دادگاه می تواند به لحاظ عدم احراز فوریت اصلا صادر نکند.
- قرار تامین خواسته را قاضی دادگاه صادر می کند و دستور اجرای آن را می دهد اما اجرای دستور موقت وقتی ممکن است که رییس حوزه قضایی آنرا تایید کند .
- مهلت طرح دعوای اصلی پس از صدور قرار تامین خواسته ده روز و در دستور موقت ۲۰ روز است.
- با قرار تامین خواسته فقط مال یا پول توقیف و بازداشت می شود اما موضوع دستور موقت ممکن است «انجام عملی» یا «جلو گیری ازانجام عملی» باشد.
- رسیدگی به تقاضای تامین خواسته هر چند خارج از نوبت و فوری است اما در وقت اداری و در مقرّ دادگاه صورت می گیرد، برای رسیدگی به تقاضای دستور دستور موقت چنین قیودی نیست و رسیدگی می تواند در خارج از وقت اداری و حتی در روزهای تعطیل و در محلی غیر از دادگاه انجام شود.
- قرار تامین خواسته قابل اعتراض در دادگاه صادر کننده قرار است، اما در مورد دستور موقت چنین حقی برای طرف وجود ندارد.
- قرار قبول یا ردّ تامین خواسته، اصولا قابل تجدید نظر نیست، اما قبول یا ردّ درخواست صدور دستور موقت هر چند مستقلا قابل اعتراض و تجدیدنظر و فرجام نیست، اما ضمن تقاضای تجدید نظر نسبت به اصل رای نسبت به آن می توان تجدید نظر خواست.
- مطالبه خسارت ناشی از اجرای قرار تامین خواسته فقط با درخواست صورت می گیرد، اما خسارت ناشی از اجرای دستور موقت را باید با دادن دادخواست مطالبه کرد.
- مهلت مطالبه در قرار تامین خواسته ۲۰ روز و در دستور موقت یک ماه است.
نکته : موضوع تقاضای صدور دستور موقت – یعنی آن چیزی که انجام یا جلوگیری از انجام آن در خواست می شود نباید همان خواسته دعوای اصلی باشد چه اگر چنین باشد معمولا دادگاه ها آن را نمی پذیرند از آن جا که گاهی ناچار این دو بر هم منطبق هستند، چاره ای جز این نیست که موضوع دستور موقت، به نحوی مطرح شود که مشابه خواسته اصلی نباشد.
چه اقداماتی در برابر دستور موقت می توان انجام داد؟
- طرف دعوا می تواند از دادگاه بخواهد تامین مناسبی تعیین کند که با موضوع دستور موقت تناسب داشته باشد تا با سپردن آن، از دستور موقت رفع اثر شود. دادگاه مکلف به قبول این تقاضا نیست و فقط «درصورت مصلحت» تقاضا را قبول خواهد کرد.
- طرف مقابل می تواند به دادگاه اعلام کند که موجب دستور موقت منتفی است و باید از آن رفع اثر شود. احراز صحت، اعلام ردّ و قبول آن با دادگاه است.
- در صورت محکومیتِ خواهانِ دستورِ موقت، طرف دیگر می تواند دادخواست بدهد و خسارت وارده بر خود را مطالبه کند.
فایده و خاصیّت دستور موقت
از مزایای دستور موقت این است که – اگر دعوای خواهان واقعی و دلایل وی کافی و قوی باشد – در بدترین حالت جلوی واقعه ای را می گیرد که ممکن بود رسیدن او به حقش را به به کلی غیر ممکن کند.
در بهترین حالت هم با ناامید کردن خوانده از انجام اقداماتی که وصول خواهان را به حقش غیر ممکن می کرد یا به تاخیر می انداخت، ممکن است او را به وفای به عهد یا پرداخت دین به زبان خوش! تشویق کند.
منبع : کتاب هنر دفاع در دادگاه ها تالیف روانشاد بهمن کشاورز با اندکی تغییرات