هر دعوا دو طرف اصلی دارد. منظور از دو طرف اصلی، خواهان و خوانده است اگرچه که ممکن است خواهان و خوانده متعدد باشند، ولی به هر حال فقط دو طرف خواهند بود.
اما مواردی هست که شخص یا اشخاص ثالث به شکل و ترتیبی، نقشی در دعوایی که بین دو طرف در جریان است پیدا میکنند . یکی از این موارد دعوای ورود ثالث است که ذیلا سعی میکنیم در قالب چند مثال آن را توضیح دهیم:
- «الف» علیه «ب» دعوایی به عنوان خلع ید و قلع بنا مطرح کرده است . آقای «ج» مستاجر و متصرف یک باب مغازه احداثی در ملک موضوع ترافع است و مدارکی در دست دارد که صحت تصرفات او را ثابت می کند. تصرف او ممکن است از قِبَل «الف» یا «ب» یا حتی مثلا مالک قبلی ملک باشد.
اگر این دعوا به صدور حکم خلعید و قلع بنا منتهی شود حقوق «ج» از بین خواهد رفت. بنابراین «ج» میتواند به دعوای «الف» و «ب» وارد شود .
این ورود به دو شکل ممکن است انجام شود:
- ممکن است «ج» بر مبنای اسنادی که در دست دارد اعلام کند صرف نظر از اینکه «الف» یا «ب» حقی داشته باشند، تصرف وی در مغازه احداثی در ملک، ناشی از ناقلِ صحیح و بر مبنای قرارداد اصیل بوده و صرف نظر از اینکه حاکم چه کسی و محکوم که باشد حق او در مغازه مذکور باید شناخته و تثبیت شود. دراین حالت او در دعوای اصلی برای خود «حق مستقلی» قایل است و او را وارد ثالث مستقل و ورود او را «ورود ثالث استقلالی» میگویند.
- ممکن است «ج» اسناد و مدارک و اطلاعاتی مبنی بر حق داشتن «ب» و بیحقی «الف » در دست داشته باشد که اگر دعوای «الف» رد شود، خطر از ملک استجاری او هم رفع خواهد شد. بنابراین «ج» برای حمایت از «ب» و ایجاد موجبات حاکمیت او در دعوا، وارد دعوا میشود. این ورود ثالث را «ورود ثالث حمایتی» میگویند.
- در مواردی واردِ ثالث، خواهان و دیگر طرف های دعوا خوانده هستند و آثار و ضوابط خواهان و خوانده بر ایشان بار میشود. ورود ثالث در صورت کمبود وقت ممکن است باعث تجدید وقت شود. این تجدید وقت از نوعی خواهد بود که وقت بعدی نباید با فاصله ای بیش از دو ماه تعیین شود.
- ممکن است شخصی که به عنوان ثالث وارد دعوا میشود نه به لحاظ داشتن حق مستقلی در دعوا (یا تصور جدی داشتن چنین حقی) یا به منظور حمایت واقعی از یک طرف بلکه بر اثر تبانی با یکی از دو طرف و به منظور تاخیر انداختن رسیدگی و صدور حکم وارد دعوا شود و یا انکه دعوای او ارتباط جدی و بنیادی با دعوای اصلی نداشته، رسیدگی به دعوای اصلی منوط و موکول به تعیین تکلیف دعوای وارد ثالث نباشد. اگر دادگاه متوجه وجود این موارد شود پرونده دعوای ثالث را تفکیک و به آن جداگانه رسدگی می کند.
وکیل دعوای اصلی اگر به وجود حالات اخیر توجه کرد باید مطلب را کتبا به دادگاه اعلام و تفکیک پرونده ورود ثالث را تقاضا کند. تذکر این نکته نیز بد نیست که وکیل نباید هرگز وکالت دعوای ورود ثالث را که به منظور تاخیر در رسیدگی و بر مبنای تبانی یک از طرفین با ثالث طرح میشود بپذیرد. اما قبول دعوای ورود ثالثی که وکیل اشتباها آن را از موارد ورود میدانسته اشتباهی قابل قبول و توجیهپذیر است.
- اگر دادخواست ورود ثالث ابطال شود (مثلا به لحاظ حدوث وضعیت پیشبینی شده در ماده ۹۵ قانون آیین دادرسی مدنی) یا دعوای ورود ثالث ماهیتا رد شود ثالث مذکور می تواند در مرحله تجدید نظر مجددا به دعوا وارد شود.
منبع : کتاب هنر دفاع در دادگاهها تالیف زنده یاد بهمن کشاورز با اندکی تغییر و تصرف