توضیحی کوتاه:
این نوشته به مرور زمان کامل تر خواهد شد. تغییر قانون، صدور نظریات مشورتی و آرای وحدت رویه و … می توانند در آینده مکمّل و متمّم این نوشته باشند.
این وراثان را ماده ۸۳۶ قانون مدنی معین می کند و در آن می خوانیم:
« اشخاصی که که به فرض ارث می برند عبارتند از مادر، زوج و زوجه»
در فقه بعضی از نویسندگان، خویشان مادری را نیز در زمره این گروه می آورند. از مواد ۹۲۲ تا ۹۲۴ و همچنین ماده ۹۲۷ قانون مدنی نیز چنین استفاده می شود که خویشان مادری خواه اجداد باشند یا کَلاله، در هر مورد که با خویشان پدری جمع شوند، فرض کامل خود را می برند و بقیه به خویشان پدری می رسد.
از سوی دیگر ماده ۸۹۷ قانون مدنی کلاله اُمّی را در زمره وارثانی می آورد که گاه به فرض و گاه به قرابت ارث می برند.در فصل پنجم نیز که به صاحبان فرض می پردازد هیچ سخنی از وارثان طبقه سوم نیست، در حالی که در تقسیم ترکه میان این گروه نیز خویشان مادری فرض های ویژه دارند و هر گاه نقصی در ترکه ظاهر شود بر خویشان پدری است.
جمله «متقرب به مادر هم نصیب خود را از اصل ترکه می برد» در ماده ۹۳۸ لحن کلامی را دارد که به نصیب متقرّب به مادر به دیده «فرض» می نگرد نه سهم ناشی از قرابت. این است که باید در هم ریختگی یا وجود عاملی ناشناخته را در اندیشه های مبنای تنظیم مواد مربوط به صاحبان فرض پذیرفت و از لحاظ نظری بر آن خرده گرفت.
آنچه مسلّم به نظر می رسد این است که صاحبان فرض نیز خود به دو گروه تقسیم می شوند:
- آنان که ارثشان منحصر به همان سهم است (مانند زوجه و مادری که حاجب دارد)
- گروهی که به ردّ هم ارث می برند. منتها سوال اصلی در این است که آیا «ردّ به قرابت » نیز همان ارث به قرابت است یا عنوان دیگری دارد؟ و احتمال نزدیک تر یگانگی این دو مفهوم است.
دکتر ناصر کاتوزیان/ درس هایی از شفعه، وصیت و ارث/ شماره ۲۴۳