در این مقاله در مورد ردّ وصیت صحبت میکنیم
ردّ وصیت

اختیارِ موصی له (ذی نفع وصیتِ تملیکی) در ردّ وصیت

موصی له می تواند تملّکی که به سود او انشاء شده است را ردّ کند و در این باره طرفداران ایقاع بودن وصیت نیز تردید ندارند، زیرا هیچ کس حق ندارد اراده خود را به دیگری تحمیل کند، هرچند که به سود او اقدام نماید. بر همین مبنا تملیک قهری مباح نیست و حداقل اختیار موصی له، این است که بخشش را رد کند.

ردّ وصیت اثر ایجاب موصی را از بین می برد. نکته مهم دیگر این که اثر زائل کننده ردّ، مشروط بر این است که به هنگام باشد.

ردّ وصیت توسط موصی له، پیش از فوت موصی

وصیت برای بعد از فوت انشاء می شود و تا زمانی که موصی آن را به عنوان آخرین اراده خود حفظ می کند همچنان باقی می ماند و مستمر است و ردّ موصی له به آن گزندی نمی رساند، زیرا بر فرض که اعلام ردّ از طرف موصی له، وصیّت را از بین ببرد، بقای موصی بر اراده خود به منزله تجدید وصیّت است. پس، زمان برخورد واقعی ردّ موصی له و ایجاب موصی، مرحله بعد از فوت و قطع استمرار آن است. ماده ۸۳۰ قانون مدنی در این باره می گوید:

«نسبت به موصی‌له، ردّ یا قبول وصیت بعد از فوت موصی معتبر است. بنابراین اگر موصی‌له، قبل از فوتِ موصی، وصیت را رد کرده باشد بعد از فوت می تواند آن را قبول کند…»

ردّ وصیت بعد از این که وصیت، مورد قبول موصی له قرار گرفت نیز نفوذی بیش از ردّ ساده ندارد و وصیت را از بین نمی برد.

 ردّ وصیت توسط موصی له، بعد از فوت موصی (وصیت کننده)

هرگاه موصی له بعد از فوت موصی، تملیک را ردّ کند وصیت که منبع استمرار خود را از دست داده است در نتیجه ردّ از بین می رود و قبول مجدد آن توسط موصی له نیز آن را معتبر نمی کند. بهتر این بود که ردّ وصیت توسط موصی له تا زمانی موثر باشد که او وصیت را قبول نکرده است.

زیرا با جمع ایجاب و قبول تراضی محقّق می شود و از نظر اصول حاکم بر قراردادها نباید پشیمانی بعدی موصی له، اثری در تملیکی که واقع شده داشته باشد. ولی قانون گذار در ماده ۸۳۰  قانون مدنی، قبض را شرطِ لزوم وصیت قرار داده و به موصی له حق داده است که پیش از قبضِ موصی به، تملیک را رد کند.

موضوعی که باقی می ماند و قانون مدنی پیش بینی نکرده است، فرضی است که موصی‌له، پیش از اعلام قبول، موصی به را قبض کند. از نظر اصول حقوقی قبض و قبول دو مفهوم جداگانه اند و با هم ملازمه نیز ندارند. اثر قبول، تحقق تملیک است و باید آن را مستقل از قبض به حساب آورد، ولی اثر قبض در لزوم وصیّت مشروط براین است که وصیت پیش از آن قبول شده باشد و قبضِ مجرّد از قبول اثری ندارد. پس باید دید آیا قبضِ موصی له، حاکم  از قبول ضمنی وصیت هم  هست یا نه؟

همان طور که گفته شد ملازمه ای میان آن دو نیست، ولی در بعضی از اوضاع و احوال ممکن است قبض، نشانه عرفی و وسلیه اعلام قبول ضمنی محسوب شود. به عنوان مثال اگر موصی له پس از آگاه شدن از مفاد وصیت، آن را در اختیار بگیرد و هنگامی که ورّاث موضوع وصیت را به او تسلیم می کنند، به نشانه اطاعت از مورّث و احترام به وصیت او، سخنی نگوید یا حتی تشکر کند در چنین مواردی باید اقدام موصی له را قبول ضمنی دانست. بعد از چنین قبضی که نشانه قبول وصیت محسوب می شود، ردّ وصیت توسط موصی له موثر نیست.

۵/۵ - (۱ امتیاز)

2 دیدگاه‌ها

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید
این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.