اقسام لفظ

اقسام لفظ
اقسام لفظ

اقسام لفظ

توضیحی کوتاه:

این نوشته به مرور زمان کامل تر خواهد شد. تغییر قانون، صدور نظریات مشورتی و آرای وحدت رویه و … می توانند در آینده مکمّل و متمّم این نوشته باشند.

لفظ ابتدا بر دو قسم است: لفظ مُهمَل و لفظ مُستعمَل.

لفظ مهمل لفظی است که هیچ معنایی ندارد. به بیان دیگر واضع این لفظ را در مقابل هیچ معنایی وضع نکرده است مانند لفظ دیز که برعکس زید است.

لفظ مستعمل لفظی است که دارای معنا می باشد. به بیان دیگر واضع، آنرا در مقابل معنایی وضع کرده است مانند میز، صندلی، انسان، و…

لفظ مستعمل خود بر پنج قسم است که ذیلا بررسی می شود.

  1. مختص

لفظ مختص لفظی است که تنها یک معنا دارد و بدیهی است این معنا معنای حقیقی می باشد نه معنای مجازی مانند لفظ صندلی و انسان.

لفظ مختص خود بر دو قسم است : گاه معنای لفظ مختص، جزیی بوده مانند این میز، آن صندلی و گاه لفظ مختص کلی است مانند انسان و بیع که اصطلاحا به آنها مشترک معنوی نیزمی گویند.

  1. مشترک

لفظ مشترک یا مشترک لفظی ، لفظی است که دارای دو یا چند معنای حقیقی می باشد. مثال بارز مشترک لفظی لفظ شیر است که دارای سه معنای حقیقی است.

مثال حقوقی مشترک لفظی، لفظ جایز است که هم به معنای عقد قابل فسخ بوده و هم به معنای مباح و روا است. چنان که در ماده ۶۱۱ قانون مدنی که مقرر می دارد:

«ودیعه عقدی است جایز»

لفظ جایز به معنای قابل فسخ بوده و در ماده ۷۵۷ قانون مدنی که مقرر می دارد:

«صلح بلاعوض نیز جایز است»

لفظ جایز به معنای مباح و روا است.

در مشترک لفظی متکلم باید قرینه ای بیاورد تا مشخص نماید کدام معنای حقیقی منظور او بوده است. اصطلاحا به این قرینه، قرینه مُعیِّنه گفته می شود.

قرینه معینه همانند قرینه صارفه یا لفظ است یا حالت. چنان که هرگاه شخصی بگوید شیر خوردم ،لفظ خوردم قرینه است که نشان می دهد مراد متکلم از شیر ،شیر خوراکی بوده است. این قرینه ، قرینه معینه لفظیه است که اصطلاحا به آن قرینه معینه مقالیه نیز گفته می شود.

حال اگر شخصی وحشت زده از کنار جنگلی در حال دویدن باشد و فریاد بزند شیر! از اوضاع و احوال چنین بر می آید که منظور او شیر جنگل بوده است. این قرینه ، قرینه معینه حالیه می باشد که اصطلاحا به آن قرینه معینه مقامیه نیز گفته می شود.

مثال حقوقی قرینه معینه لفظیه در دو ماده ۶۱۱ و ۷۵۷ قانون مدنی وجود دارد. در ماده ۶۱۱  قانون مدنی لفظ عقد قرینه ای است که نشان میدهد مراد مقنن از جایز قابل فسخ بودن است و در ماده ۷۵۷ لفظ «نیز» قرینه ای است که نشان میدهد مقصود قانونگذار از جایز روا بودن است.

باید توجه داشت مشترک لفظی با مشترک معنوی تفاوت بسیار دارد. در مشترک لفظی لفظ دارای چند معنای حقیقی است ولی در مشترک معنوی لفظ تنها یک معنای حقیقی دارد که آن معنا کلی بوده و دارای مصادیق فراوانی می باشد. همچنین قرینه صارفه با قرینه معینه کاملا متفاوت است. قرینه صارفه مربوط به بحث استعمال مجازی بوده و ذهن شنونده را از معنای حقیقی به معنای مجازی منصرف می کند در حالی که قرینه معینه مربوط به بحث مشترک لفظی بوده و نشان می دهد کدام یک از معانی حقیقی لفظ مورد نظر متکلم بوده است.!

نکته مهم دیگری که باید به آ ن توجه داشت این است که هرگاه متکلم در لفظ مشترک قرینه معینه به کار نبرد لفظ او مجمل خواهد بود که آن در مباحث آینده خواهد آمد.

همچنین مشترک لفظی بر عکس ترادف است. توضیح آنکه در ترادف چند لفظ دارای یک معنا می باشند مانند انسان و بشر، عقد و قرارداد، تعهد و التزام؛ درحالی که در مشترک لفظی یک لفظ دارای چند معنا است.

  1. حقیقت و مجاز

حقیقت و مجاز لفظی است که دارای یک معنای حقیقی و یک معنای مجازی  است . چنان که لفظ سرو دارای یک معنای حقیقی (درخت) و یک معنای مجازی (انسان قد بلند) است.

مثال حقوقی حقیقت و مجاز لفظ هبه و وقف است که در علاقه کل و جزء قبلا توضیح داده شد.

  1. منقول

منقول لفظی است که دارای یک معنای حقیقی و یک معنای مجازی بوده و عرف آن لفظ را آنقدر در معنای مجازی به کار برده که به تدریج معنای حقیقی فراموش شده و معنای مجازی جایگزین آن شده است.

مثال بارز منقول لفظ قانون است که در وضع تعینی قبلا توضیح داده شد. باید دانست لفظ منقول در اثر وضع تعینی ایجاد می شود.

منقول بر سه قسم است.

  1. منقول عرفی
  2. منقول شرعی
  3. منقول قانونی

منقول عرفی همان حقیقت عرفی؛ منقول شرعی همان حقیقت شرعی و منقول قانونی همان حقیقت قانونی است.

  1. مُرتَجَل

مرتجل لفظی است که دارای یک معنای حقیقی بوده ولی عرف آن لفظ را در معنای دیگر که به معنای حقیقی ارتباط نداشته آنقدر به کار برده که میان مردم معنای دوم جایگزین معنای اول شده است. به عبارت دیگر عرف مبادرت به استعمال غلط نموده و این استعمال چنان تکرار شده که لفظ از معنای اول به معنای دوم منتقل شده است. مثال بارز لفظ مرتجل، واژه مزخرف است که معنای حقیقی آن آراسته بوده ولی در عرف در معنای منفی به کار می رود.

مثال حقوقی مرتجل لفظ صیغه است. واژه صیغه که میان مردم به معنای نکاح موقت به کار می رود ارتباطی با معنای حقیقی آن ندارد.

منبع : کتاب درس هایی از اصول فقه تالیف دکتر محمد حسین شهبازی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید
این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

اطلاعات تماس

  • آدرس دفتر اراک: بلوار شهید جهان پناه، ساختمان آسا، طبقه ۱۱
  • تلفن: ۰۹۳۰۵۵۱۳۱۴۷
  • پست الکترونیک: ahmadbanijamali.lawyer@gmail.com

مکان نما

رفتن به نوار ابزار