خانه حقوقی جلسه مذاکره بین وکیل و موکل :همه نکاتی که باید بدانید

جلسه مذاکره بین وکیل و موکل :همه نکاتی که باید بدانید

جلسه مذاکره بین وکیل و موکل :همه نکاتی که باید بدانید
جلسه مذاکره بین وکیل موکل

توضیحی کوتاه:

این نوشته به مرور زمان کامل تر خواهد شد. تغییر قانون، صدور نظریات مشورتی و آرای وحدت رویه و … می توانند در آینده مکمّل و متمّم این نوشته باشند.

مصاحبه و مشاوره با موکل

جلسه مصاحبه و مشاوره با موکل اولین قدم ارتباط و همراهی وکیل و موکل است. برگزاری درست این جلسه دو نتیجه دارد.

  1. وکیل اطلاعات دقیق و کاملی از مساله موکل و جزییات آن به دست می آورد و اگر موکل صرفا خواستار مشورت نباشد می تواند درباره قبول یا عدم قبول پرونده و شرایط پذیرش آن در صورت قبول کار تصمیم بگیرد.
  2. رابطه ای مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل بین وکیل و موکل برقرار می شود که در پیشرفت مطلوب کار در صورت ادامه ارتباط بسیار موثر است.

باید توجه داشته باشیم هرچند در کشور ما فرهنگ استفاده از وکیل توسعه نیافته و هنوز تعداد افرادی که مراجعه به وکلا را واجب و ضروری می دانند اندک است، اما از یک سو به هر حال این تعداد در حال افزایش است و از دیگر سو همان تعداد اندک نیز با توجه به شمار روز افزون وکلا امکان انتخاب بیشتری دارند و از این رو وکلایی موفق ترند که اصول رفتار حرفه ای را بهتر رعایت کنند.

اولین مواجهه وکیل و موکل

اولین برخورد موکل با وکیل قابل تشبیه به مقابله بیمار با پزشک است. در این مورد فرد عامی و ناآشنا با اصطلاحات و مسایل پزشکی با فردی حرفه ای که دایما با این اصطلاحات و مسایل سرو کار دارد مواجه می شود.

بیمار درحالی که مضطرب و آشفته است در اتاق انتظار می نشیند و در حالی که منشی مطب او را تحت نظر گرفته است به در و دیوار یا روزنامه ای که در دست دارد و یا زیر چشمی به سایر بیماران نگاه می کند از خود می پرسد آنها چه بیماری هایی دارند؟

آیا مرض شان مُسری است؟

چقدر درد می کشند؟ بالاخره نوبت او می رسد.

دکتر از بالای انبوهی از پرونده ها و مدارک پزشکی به او می نگرد. به نشستن دعوتش می کند و از او می پرسد مشکل چیست؟

بیمار به بازگو کردن آنچه از زمان تعیین وقت پزشک بلکه حتی پیش از آن بارها به آن اندیشیده است آغاز می کند. دکتر گوش می دهد.

سپس نوبت پرسش های پزشک فرا می رسد.

چند وقت است درد دارد؟

محل درد کجاست؟

خواب بیمار چگونه است؟

آیا خوب غذا می خورد و اشتها دارد؟

و…

بیمار اهمیت بسیاری از پرسش ها را نمی داند، اما ممکن است نتیجه این پرسش ها تشخیص تقریبا قطعی بیماری باشد.

با پایان گرفتن پرسش ها، معاینه آغاز می شود. پزشک از بیمار می خواهد برهنه شود یا قسمتی از لباس هایش را بکند یا کنار بزند. آن گاه به ضربان قلب و صداهای داخل بدن بیمار گوش می دهد. سپس پزشک به بیمار می گوید می تواند لباسش را بپوشد. بیمار می فهمد معاینه و مصاحبه پایان یافته است و درحالی که نسخه نوشته شده پزشک را در دست می فشرد از او تشکر و مطب را ترک می کند.

پس از این جلسه است که بیمار تصمیم می گیرد دوباره نزد این پزشک بیاید یا خیر. واضح است این تصمیم حاصل نتیجه ای است که بیمار از نسخه طبیب خواهد گرفت. اما در عین حال مطبوع بودن، جذاب بودن یا نبودن این ملاقات نیز در اتخاذ این تصمیم تاثیر مستقیم و تعیین کننده ای دارد.

ملاقات موکل با وکیل و آنچه در آن می گذرد قابل تشبه به این جلسه معاینه است و بعدا به آن خواهیم پرداخت. آنچه در این جا می خواهیم بگوییم این است که وکیل باید برای اداره جلسه مصاحبه با موکل آموزش دیده باشد و آماده شود. این آمادگی مشتمل بر آمادگی «ذهنی و معنوی» و آمادگی «مادی و فیزیکی» است. پس از ورود در تفصیل مطلب ذکر دو نکته را لازم می دانیم.

اولاّ: ملاقات حتما باید با تعیین وقت قبلی باشد. در موقع تعیین وقت به موکل گفته شود اگر به علتی قادر به حضور نبود حتما خیر بدهد. از تعیین وقت مجدد برای کسانی که بدون اطلاع دادن حاضر نمی شوند خودداری و نام این گونه ارباب رجوع ثبت و ضبط شود.

اگر موکلی بدون اطلاع دادن تاخیر غیر متعارفی داشت وکیل نباید در آن روز او را ملاقات کند. حتی اگر وقت آزاد داشته باشد. حداکثر ارفاق به چنین فردی این است که برای جلسه منتفی شده  از او حق المشاوره دریافت نگردد و وقت دیگری برای او تعیین شود.

ثانیا: مشاوره حتما باید با دریافت حق المشاوره باشد و مدت هر جلسه و هزینه آن در موقع تعیین وقت به موکل تفهیم شود. اگر وکیل ضمن مصاحبه متوجه ناتوانی یا کم توانی مالی موکل شد می تواند به او تخفیف بدهد یا اصلا حق المشاوره از او نگیرد. اما اصل بر مأجور بودن مشاوره باید باشد.

مبلغ حق المشاوره بستگی دارد به موقعیت علمی و فنی و سابقه کار و تخصص وکیل.

بهتر است تعیین وقت و دریافت حق المشاوره را منشی وکیل بر عهده داشته باشد و شخص وکیل با ارباب رجوع مواجه نشود.

آمادگی ذهنی و معنوی وکیل

بیشتر ما اولین روز ورودمان را به دانشکده حقوق فراموش می کنیم. روزی را که با زبان و ادبیاتی ناشناخته و تا حدی عجیب، روش جدیدی برای اندیشیدن و استدلال (با کاربرد منطق و اصول فقه و قواعد فقه) و کتاب هایی کاملا متفاوت با آنچه تا آن زمان خوانده بودیم مواجه شدیم.

دانشجویان پزشکی هم وضع مشابهی دارند. مضافا اینکه آنها تماس با بدن انسان را که محیط و زمینه اصلی کار ایشان است با تشریح اجساد مردگان آغاز می کنند. بدن هایی که پزشکان آینده برای آنها کاری نمی توانند بکنند و فقط از تشریح آن چیزهایی می آموزند.

البته در مقایسه با مورد اخیر هم ما وضع بهتری نداشتیم. هیچ پرونده در جریانی در اختیار ما نبود. حداکثر ممکن بود به تجزیه و تحلیل یک رای وحدت رویه یا یک رای اصراری هیات عمومی دیوان عالی کشور بپردازیم که حتی این هم همیشگی نبود.

بیماری که به مطب پزشک وارد می شود و موکلی که به دفتر وکیل مراجعه می کند همانند همان دانشجوی پزشکی یا حقوق است. او در پی آن است که هر چه زودتر شفا یابد یا معضل حقوقی اش حل شود. ممکن است به آگاه شدن از کم و کیف بیماری یا وضعیت مساله حقوقی اش علاقه مند باشد اما اشتیاقی به شنیدن تجزیه و تحلیل موضوع از نظر عملی و فنی آن هم با به کارگرفتن لغات و اصطلاحات تخصصی ندارد.

از نظر ما این محدودیتِ ناشی از تفاوت حقوق پویا و زنده که مساله موکل جزئی از آن است با حقوق ایستا و نظری که آموخته های ما در دانشکده حقوق مصداق آن است باید برطرف و منتفی شود.

البته انصاف باید داد برخی از کارآموزان وکالت – به برکت وجود بعضی وکلای سرپرست (و نه همه آنها) – کم و بیش با وکالت واقعی و حقوق زنده آشنا می شوند. به هر حال وکیل در وهله اول باید بر مانعی که در ذهن او وجود دارد و مانع درک متقابل او و موکل می شود فائق  آید و در مرحله دوم  عوایق و سدهایی را که «دنیای حقوق» در مسیر ارتباط او و موکلش ایجاد کرده است از میان بردارد.

اولین قدم در این راه را می توان با رعایت برخی نکات در خصوص اتاق انتظار وکیل و اتاق مشاوره برداشت.

من می دانم که متاسفانه بسیاری از همکاران جوان و تازه کار ما یا امکان  انتخاب گسترده ای در مورد دفتر کار خود ندارند و یا – با دریغ بیشتر باید گفت – مطلقا قادر به تهیه دفتر نیستند. از این رو آنچه خواهم گفت برای بسیاری از همکاران صرفا در اعلام نظر قابل بررسی است  نه حیطه عمل.

پیشنهادی که برای حل این مشکل می توانم بکنم این است که چند همکار با هم محلی را تهیه کنند که البته این کار هم مستلزم هماهنگی و هم فکری عمیق و وسیع است که وجود آن نادر است. ناچار باید پیشنهاد کنم که آنچه را خواهد آمد هر یک از همکاران با توجه به امکانات و درحدی که می توانند اجرا کنند.

آمادگی مادی

 اتاق انتظار وکیل

ما به اتاق انتظار دفترمان چنان عادت می کنیم که بعد از مدتی هر چند همه روزه از آن عبور می کنیم اما در واقع آن را نمی بینیم. لیکن مراجعین ما به ویژه آنان که برای نخستین بار مضطرب و چاره‌جو به دفتر ما آمده اند به همه زوایای اتاق انتظار با دقت می نگرند و اثری که این دیده ها در ذهنشان باقی می گذارد تا مدتها باقی می ماند. از این رو موارد ذیل در خصوص اتاق انتظار قابل ذکر است.

  1. مراجعان به انبوهی روزنامه های کهنه و نُسَخی از مجلات حقوقی علاقه ای ندارند. به جای این بهتر است جزوه ای حاوی اطلاعات مفید درباره وکیل و وکالت در دسترس آنها باشد.

همچنین اطلاعاتی در مورد سوابق و کارایی دفتر و توانایی ها و تخصص های آن.

  1. تجدید رنگ دیوارها و نصب چند تابلو زیبا و قراردادن چند گلدان گل ریشه دار فضا را مطبوع و آرامش بخش می کند.

پذیرایی با چای و قهوه یا قرار دادن دستگاه های آب گرم کن و کیسه های چای و قهوه در شرایطی که نیروی انسانی برای پذیرایی موجود نباشد باعث گرم و صمیمانه شدن محیط می شود.

  1. اگر به علتی  امکان رعایت وقت تعیین شده برای موکل نیست و او معطل خواهد شد، باید علت برای او توضیح داده و مدت تاخیر نیز بیان شود تا با آرامش بیشتری در انتظار بماند.
  2. محل دستشویی باید به وضوح مشخص باشد.

اتاق مصاحبه و مشاوره وکیل

الف: بعضی وکلا عادت دارند کارهای در دست اقدام شان را روی میز کارشان یا روی میز کنفرانس (اگر در اتاق باشد) و حتی روی زمین انبار کنند. چیزهای دیگری مانند استکان های چای و فنجان های قهوه، تلفن های دفتر، انواع مداد و قلم و خودکار ممکن است به این مجموعه اضافه شود. این وضعیت ممکن است «پُرکاری» وکیل را به ذهن القاء کند، اما بی‌گمان چنین محیطی برای مصاحبه و مشاوره مناسب نیست.

ب: برخی وکلا گفت وگو با موکل را از پشت میز کارشان ترجیج می دهند. در مذاکرات و مشاوره های چند جانبه «میزگرد» مناسب تر است.

به عنوان ضابطه‌ی کلی انتخاب موضع و مکانی که شخص در آن راحت تر است به تغییر دادن عادت قبلی در این مورد ترجیح دارد.

پ: نصب جواز وکالت و گواهی نامه های گذراندن دوره های گوناگونی که وکیل گذرانده است در اتاق انتظار و اتاق مشاوره بلامانع است. همچنین تصاویر و عکس هایی که وابستگی های خانوادگی موثر وکیل را نشان می دهد می تواند جالب باشد.

ت: وقتی موکلی که به جهتی ویژگی خاصی دارد و اصطلاحا جزء موکلین خاص محسوب می شود با وکیل قرار ملاقات دارد وکیل باید خود و کارمندانش را برای این موضوع آماده کند. توجه کنید نمی خواهیم توصیه کنیم رفتار وکیل به گونه ای باشد که موکل به اصطلاح «لوس» شود. چون ضابطه کلی از دیدگاه ما این است که موکل باید همواره به یاد داشته باشد اوست که به وکیل احتیاج دارد و به او مراجعه کرده و وکیل کارمند و مستخدم او نیست. منظور این است اگر مثلا وزیر یا معاون وزیر یا سفیر کشوری خارجی به ملاقاتمان می آید، اوقات چنان تنظیم شود که او را رأس موعد مقرر ببینیم و ترتیب پذیرایی هم به نحو مطلوب داده شود.

ث: اگر برای همه مراجعین – اعم از اینکه  فقط برای مشاوره مراجعه کنند یا قصد وکالت دادن برای کاری را داشته باشند – پرونده ای تشکیل شود اقدامی مفید و مثبت خواهد بود. منظور یک برگ A4 از جنس مقوا یا کاغذ ضخیم که در آن «اطلاعات هر موکل به نحو جامع نوشته شود از قبیل نام و نام خانوادگی و شماره ملی و نشانی محل سکونت و کار او و…»

بهتر است این برگه به محض ورود در اختیار موکل گذاشته و به او گفته شود اگر مایل است می تواند آن را پر کند و یا مطالب را دیکته کند تا مسئول دفتر بنویسد.

این برگه در تعیین وقت های بعدی مفید خواهد بود و در صورتی که موکل کار وکالتی داشته باشد اولین برگ پرونده اصلی را تشکیل خواهد داد.

می توان این اطلاعات را به کامپیوتر داد به این صورت  که فایلی در کامپیوتر ایجاد کرد و اطلاعات شخصی مراجعین اعم از موکل یا شخصی که برای مشاوره به دفتر ما مراجعه کرده را در آن ثبت و ضبط کرد. اما بسیاری از وکلای قدیمی و سنتی احتمالا برگه ای را که خود ضمن مشاوره روی آن یادداشت  کنند را ترجیح می دهند. هر چند که همین کار را با رایانه هم می توان انجام داد.

ج: در دفاتری که وسعت زیادی دارند و مشتمل بر اتاق ها و راهروهای متعدد هستند (که البته در کشور ما نادرند) بهتر است یکی از کارمندان دفتر هر موکل را تا در ورودی اتاق مشاوره وکیل همراهی کند.

این از یک سو اهمیت وکیل را نشان می دهد  و از دیگر سوی تکریم موکل است.

ضابطه کلی قابل ارایه در پذیرش موکل و رفتار با او همان ضرب المثل مشهور «آنچه به خود نمی پسندی به دیگران مپسند» است. باید با موکل همان گونه رفتار کنیم که دوست داریم در موارد و حالت مشابه با ما رفتار شود.

 

مراحل مشاوره

با یاد آوری آنچه در مورد مشاوره پزشک با بیمار گفتیم اینک متذکر می شویم مشاوره سه مرحله مشخص دارد.

  1. گوش کردن

در این مرحله موکل مشکل خود را و انتظاری که از وکیل دارد بیان می کند و وکیل فقط گوش می دهد و احیانا یادداشت بر می دارد. توجه داریم که «گوش دادن» با «شنیدن» فرق دارد. وکیل نباید فقط بشنود بلکه باید گوش کند.

  1. پرسش و بررسی

در این مرحله وکیل با سوالات خود سعی می کند ابهاماتی را که در گفته های موکل وجود داشته رفع و خلاء ها را پرکند. ممکن است بررسی اوراق  و اسناد موکل هم لازم باشد که وکیل با دقت این کار را هم انجام خواهد داد.

این پرسش و پاسخ باید تا جایی ادامه یابد که وکیل تصویر کاملاً روشنی از مشکل موکل به دست آورد و خواسته موکل را کاملا درک کند.

  1. راهنمایی و توصیه وکیل به موکل

در این مرحله وکیل بر مبنای اطلاعاتی که موکل به آن داده دو گونه مطلب به موکل خواهد گفت .

الف: جنبه های قانون و عملی مشکل موکل را برای او بیان می کند و به او آثار قانونی را که این مشکل می تواند داشته باشد تذکر می دهد. همچنین راه حل یا راه حل های مشکل را نیز با آثار و نتایجی که هر راه حل ممکن است داشته باشد برای موکل بیان می کند.

ب: روش قانونی و حقوقی عملیاتی کردن راه حل یا راه حل های پیش گفته را به موکل می گوید. البته ممکن است در این مرحله وکیل به موکل تفهیم کند که ادله و مستندات بیشتری لازم است یا به او بگوید اتخاذ تصمیم در مورد کارش به مطالعه بیشتری نیاز دارد و اتخاذ تصمیم در مورد راه حل نهایی و نحوه عمل منوط  به انجام این مطالعات است.

بسیاری از ما به عنوان وکیل از این قسمت اخیر خوشمان نمی آید و موکول کردن به اظهارنظر را به مطالعه بیشتر نوعی ضعف می پنداریم. اما باید توجه داشته باشیم تبعات و آثار منفی اظهارنظر و از آن بدتر اقدام بدون مطالعه کافی به مراتب بدتر و دردناک تر از موکول کردن ابراز عقیده و اقدام به مطالعه بیشتر است. تجربه نشان می دهد موکلین به کسی که اعلام می کند باید موضوع را بیشتر بررسی و درباره آن مطالعه کند بیشتر اعتماد می کنند زیرا این به طبایع انسانی نزدیک تر است. که گفته اند: «همه چیز راهمگان دانند»

اگر به سه مرحله پیش گفته دقیقا توجه کنیم متوجه می شویم حذف هر یک از آنها می تواند تبعات و آثار سوء و منفی خاص خود را داشته باشد.

بنابر این توصیه اکید این است که در هر مصاحبه و مشاوره مراحل سه گانه دقیقا رعایت و اجرا شود.

تفصیل مراحل سه گانه مشاوره

هر یک از مراحل سه گانه فوق را می توان به اجزایی تقسیم نمود. این کار به وکیل کمک می کند همواره در محدوده تعیین شده و بدون فراموش کردن و نادیده گرفتن موارد مهم اقدام و حرکت کند.

  1. مراحل گوش کردن

الف: خوش‌آمد‌گویی، دعوت به نشستن و معرفی

ب: آغاز بیان مطالب از جانب موکل با یک عبارت استفهامی کوتاهِ وکیل مثل «داستان چیست؟ قضیه چیست؟ مشکل چیست؟»

پ: گوش دادن با دقت بسیار به آنچه موکل آزادانه در مورد شخصیت های اصلی ماجرا و حقایق عینی آن می گوید.

  1. مراحل پرسش و بررسی

الف: سوالاتی برای پرکردن خلاءهای موجود در گفتار موکل، سابقه موضوع، ابهامات، پس زمینه ها  و مسایل مرتبط با آن.

ب: خلاصه کردن برداشت و تلقی وکیل از گفته های موکل و احراز موافقت موکل با این برداشت ها و شنیدن یا اصلاح موکل در مورد آنها.

پ: توصیف جنبه ها و آثار مالی قضیه در صور مختلف و تفهیم موارد به موکل.

ت: تکرار موارد بند پ و احراز توافق موکل یا ملاحظات و اصلاحاتی که مورد نظر اوست.

ث: تبیین اقداماتی که باید موکل انجام دهد یا پی‌گیری کند.

  1. مراحل راهنمایی و توصیه

الف: تبیین اقداماتی که وکیل انجام خواهد داد یا باید انجام دهد.

ب: مشخص کردن زمان بعدی ملاقات وکیل و موکل (اگر ملاقات بعدی اصولا لازم باشد)

پ: سوال از موکل که آیا «مطلب دیگری هم دارد؟» و پاسخ‌گویی آنچه می پرسد یا می خواهد .

ت:  پایان جلسه و خداحافظی

این اجزاء دوازده مورد هستند و مورد سیزدهمی هم می توان به آنها افزود و آن یادداشت برداری وکیل در همه موارد دوازده گانه فوق است.

هر یک از این مراحل را در بخش های آینده مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد. به یاد داشته باشیم جلسه مصاحبه و مشاوره اولیه به جهت آنکه ضمن آن اطلاعات و واقعیت های معضل و مساله موکل به وکیل عرضه می شود و در عین حال بنیان رابطه بعدی وکیل و موکل را ایجاد می کند بسیار مهم است.

بررسی های آماری در کشوری های غربی نشان می دهد موکلین در مورد میزان توانایی وکیلشان در ایجاد ارتباط کلامی و ذهنی بسیار حساس هستند.

تجزیه و تحلیل مراحل سه گانه مصاحبه و مشاوره

فصل اول

گوش دادن:

وکیل باید با حد اکثر تمرکز حواس به همه گفته ها و اشارات موکل، خواه کلامی باشد و خواه غیر کلامی و خواه ارادی باشد یا غیر ارادی توجه کند.

وکیل باید روش وادار کردن موکلین گوناگون را به تشریح آنچه واقعا می خواهند را فرا گیرد. این روش را «گوش دادن فعال» می گویند.

بدیهی است وکیل باید محدودیت های زمانی کار خود و دفترش را – بدون  اینکه احساس ناشی از این محدودیت ها را به او منتقل کند – رعایت کند.

به موکل باید این احساس القاء شود که در نهایت اعتماد و آسودگی و بدون اینکه کلامش قطع شود می تواند ماجرای خود را در محیطی کاملا ایمن و به طور محرمانه بیان کند.

بدیهی است به این اهداف به آسانی نمی توان دست یافت، اما مطالعه و بررسی مرحله اول مصاحبه و مشاوره – یعنی «گوش دادن» شاید به حصول این نتیجه کمک کند.

  1. خوش آمد گویی، معرفی و تعارف به نشستن.

بهتر است وکیل از پشت میزش بیرون بیاید و به استقبال موکلی که وارد اتاق شده است برود.

سپس با معرفی خود (هرچند که قطعا موکل او را می شناسد) باعث شود موکل خود را به طور کامل معرفی کند.

سپس موکل با نهایت احترام دعوت به نشستن می شود. رفتار وکیل به همه موکلین صرف نظر از موقعیت اجتماعی و مالی و فی‌الجمله طبقاتی آنها باید یکسان باشد و حداقل ها را در مورد همگان رعایت کند.

دادن کارت ویزیت وکیل در این مرحله به موکل قابل توصیه است.

  1. آغاز صحبت موکل با سوال آغازین وکیل.

پنج دقیقه اول گفت و گوی وکیل با موکل همانند پنج دقیقه اول گفت و گو  «روانکاو»  با بیمار بسیار مهم است.

برخی وکلا من جمله وکلایی که سابقه نسبتا طولانی دارند به محض اینکه موکل آغاز به سخن می کند با طرح سوالات پیاپی سعی می کنند موضوع گفت و گو را به آنچه از نظر حقوقی معتبر و قابل طرح می دانند محدود کنند.

این روش قابل توصیه نیست، چون از یک سو امکان بیان مافی الضمیر را از موکل می گیرد و از دیگر سو اگر وکیل در برداشت اولیه خود از قضیه اشتباه کرده باشد، وقت بسیاری را با سوالات بیهوده و بی نتیجه تلف خواهد کرد و بعد باید راه رفته را دوباره بپیماید.

آنچه موکل در فرمی که پیش از این عرضه کردیم تحت عنوان «علت مراجعه به وکیل» می نویسد لزوماً به طور دقیق آن چیزی نیست که به خاطر آن به وکیل مراجعه کرده است، زیرا افراد از گفتن یا نوشتن بسیاری از مطالب – جز به وکیل دادگستری – ابا دارند و آنچه در فرم می نویسند صرفا به منظور رفع تکلیف است.

سوالاتی که ما از موکلین می کنیم دو نوع است: «پرسش های باز» و « پرسش های بسته».

گونه اول پرسشی است که موکل آن گونه که خود می خواهد و می داند به آن پاسخ می دهد. پرسش نوع دوم به گونه ای طرح می شود که موکل باید بر اساس آنچه که وکیل می خواهد به آن پاسخ دهد.

ما طرح سوالاتی از نوع اول را توصیه می کنیم، زیرا از خلال پاسخ ها به نتایج قابل قبول می توان رسید، اما پرسش های نوع دوم در بهترین حالت وکیل را به بیراهه می برد و در بدترین حالت باعث اتلاف وقت می شود.

مثال:

وقتی به موکل می گوییم: «مشکل چیست؟» یا «چه کمکی از من ساخته است؟» یا «بفرمایید من گوش می دهم» اصطلاحا پرسش باز مطرح کرده ایم.

بعد از این پرسش باید سکوت کنیم تا موکل مطالبش را آزادانه بگوید. بی گمان در پایان سخن او دقیقا در می یابیم خواسته اش چیست. اما اگر از ابتدا بر مبنای اطلاعات ناقصی که منشی دفتر به ما داده یا از فرم تنظیمی موکل دریافته ایم این گونه آغاز کنیم:

«مشکل شما با شوهرتان چیست که می خواهید جدا شوید؟»

پرسش بسته ای مطرح کرده ایم که از این پیش‌فرض ناشی شده که منظور موکل از مشکل خانوادگی که به منشی در زمان تعیین وقت گفته و یا در فرم نوشته همانا تقاضای طلاق است.

بنابراین انتظار داریم صحبت موکل در مسیری که ما تعیین کرده ایم ادامه یابد. اما بعد از مدتی اتلاف وقت و احیانا پس از طرح چند سوال دیگر متوجه می شویم طلاق قبلا واقع شده و مدتی از آن گذشته است و علت مراجعه موکل مساله حضانت طفلِ مشترک یا هزینه نگهداری اوست.

در مورد مرحله اول یعنی گوش دادن نتایج زیر از بررسی های آماری در مغرب زمین حاصل شده است:

اولا: هر چه برای مرحله  اول وقت بیشتری صرف شود در مراحل بعدی حل مشکل موکل مضطرب و پریشان‌حالی را که همواره نگران عدم درک وکیلش از خواسته و مساله اوست تسهیل خواهد کرد.

ثانیا: هر چه برای مرحله اول وقت بیشتری صرف شود باعث صرفه جویی در وقت برای شنیدن مطالبی خواهد شد که موکل در ابتدا طرح نکرده و یا به طور ناقص مطرح کرده است.

ثالثا: توجه کامل به موکل و گفتارش در این مرحله و فرصت کافی دادن برای سخن گفتن با او به وکیل این امکان را می دهد که مجموعه کاملی از موکلین یا خواسته های گوناگون و گفته های متنوع و اشارات غیر کلامی که ما در زندگی عادی با آنها مواجه هستیم داشته باشیم.

رابعا: مجال صحبت به موکل دادن وکیل را در نظر او به فردی تبدیل می کند که بدون پاسخ دادن به پرسش های بی شمار می توان راز دل با او گفت و با وی ارتباط برقرار کرد.

خامسا: این گونه ارتباط تسلط وکیل بر کار را کم نمی کند، زیرا او در دفتر خود سررشته امور را در دست دارد و قادر است در هر  زمان که احساس کرد مطالب غیر مرتبط گفته می شود کلام موکل را قطع کند.

سادسا:

نکته شگفت انگیز اینکه ثابت شده است موکلین ندرتاً در مصاحبه سخنان غیر مرتبط می گویند، بلکه واقعیت این است که آنچه می گویند و نامربوط به نظر می رسد در واقع ارتباط کامل با موضوع دارد اما وکلا در این مرحله ممکن است متوجه این ارتباط نشوند.

منبع: کتاب آداب و شِگردهای وکالت در دادگستری تالیف زنده یاد استاد بهمن کشاورز با  اندکی تغییر و  تصرف

5/5 - (1 امتیاز)

2 دیدگاه‌ها

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید
این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

اطلاعات تماس

  • آدرس دفتر اراک: بلوار شهید جهان پناه، ساختمان آسا، طبقه ۱۱
  • تلفن: ۰۹۳۰۵۵۱۳۱۴۷
  • پست الکترونیک: ahmadbanijamali.lawyer@gmail.com

مکان نما

رفتن به نوار ابزار