خانه مقالات تخصصی اصول فقه عقل یا دلیل عقلی در اصول فقه

عقل یا دلیل عقلی در اصول فقه

عقل یا دلیل عقلی در اصول فقه
عقل یا دلیل عقلی در اصول فقه

عقل یا دلیل عقلی در اصول فقه

توضیحی کوتاه:

این نوشته به مرور زمان کامل تر خواهد شد. تغییر قانون، صدور نظریات مشورتی و آرای وحدت رویه و … می توانند در آینده مکمّل و متمّم این نوشته باشند.

عقل یکی از دلایل استتنباط احکام شرعی است که از نظر فقهای امامیه دلیل مهمی محسوب می گردد.

در بحث عقل دو مطلب مهم وجود دارد:

  1. بحث مقدمه واجب
  2. اذن در شیء اذن در لوازم آن است

مبحث اول: مقدمه واجب

در بحث مقدمه واجب با دو اصطلاح مهم مواجه هستیم:

  1. مقدمه
  2. ذی المقدمه

مقدمه امری است که اگر محقق نگردد امر دیگری که به آن ذی المقدمه گفته می شود قابل تحقق نیست. برای مثال مقدمه ورود به دانشگاه قبولی در کنکور است. بنابر این هرگاه شخصی در کنکور قبول نشود قادر به ورود به دانشگاه نیست. همچنین مقدمه اخذ پروانه کارآموزی وکالت قبولی در آزمون ورودی کانونهای وکلای دادگستری  است.

چنانکه از این دو مثال بر می آید مقدمه قبل از ذی المقدمه است ولی باید دانست که مقدمه از لحاظ زمانی سه قسم است:

  1. مقدمه ای قبل از ذی المقدمه است.
  2. مقدمه ای که هم زمان با ذی المقدمه است.
  3. مقدمه ای که بعد از ذی المقدمه است.

مقدمه معمولا پیش از ذی المقدمه است، چنانکه در مثال های فوق نیز چنین است.  همچنین وضو که مقدمه نماز است پیش از نماز محقق می گردد. مقدمه ای که هم زمان با ذی المقدمه است همان اجزلای ماهیت مرکب بوده که به آن مقدمات داخلی نیز گفته می شود. به دیگر سخن هرگاه ماهیت مرکبی داشته باشیم مانند نماز که دارای اجزای گوناگونی است می توان هر یک از آن اجزاء را مقدمه نامید. چنانکه حمد، سوره، رکوع،سجود و…که همزمان با نماز هستند هر کدام مقدمه داخلی نماز محسوب می شوند.

بالاخره با مقدماتی مواجه هستیم که پس از ذی المقدمه می آیند یعنی ابتدا ذی المقدمه است و سپس مقدمه موجود می گردد. به مقدمه ای که پس از ذی المقدمه می آید اصطلاحا شرط متاخر و به بیان دقیق تر شرط متاخر بر وجه کشف گفته می شود.مثال بارز شرط متأخر اجازه در عقد فضولی است.چنانکه می دانیم ابتدا عقد فضولی منعقد می گردد و سپس اجازه مالک واقع می شود که موجب نفوذ عقد فضولی می گردد.

خلاصه آنکه مقدمه معمولا پیش از ذی المقدمه است ولی امکان دارد هم زمان و یا بعد از ذی المقدمه نیز واقع گردد.

سایر اقسام مقدمه

مقدمه علاوه بر سه  قسمی که در بالا به آنها اشاره شد اقسام  دیگری نیز دارد که ذیلا در ده قسم به آنها اشاره می شود.

  1. مقدمه وجوب

مقدمه وجوب مقدمه ای است که باعث وجوب ذی المقدمه می گردد. به دیگر سخن مقدمه وجوب مقدمه ای است که ذی  المقدمه با آن واجب می شود و اگر مقدمه نباشد ذی المقدمه واجب نخواهد بود. برای مثال استطاعت مقدمه وجوب حج است. زیرا اگر شخص مستطیع نباشد حج بر او واجب نمی شود و هرگاه مستطیع شد وجوب حج محقق می شود.

مثال حقوقی مقدمه وجوب تمکین زوجه است که مقدمه وجوب نفقه است. چرا که هرگاه زوجه از زوج تمکین نکند نفقه او بر زوج واجب نمی شود.

  1. مقدمه واجب یا مقدمه وجود یا مقدمه وجودِ واجب

مقدمه واجب مقدمه ای که بدون آن ذی المقدمه واجب است ولی انجام ذی المقدمه متوقف بر تحقق مقدمه است. به دیگر سخن بر خلاف مقدمه وجوب که باعث واجب شدن ذی المقدمه می گردد مقدمه واجب به هیچ وجه باعث وجوب ذی المقدمه نمی شود بلکه ذی المقدمه به خودی خود واجب است ولی انجام آن متوقف بر انجام مقدمه است. برای مثال وضو مقدمه نماز است چنان که می دانیم نماز به خودی خود واجب است و چه انسان وضو داشته باشد و چه وضو نداشته باشد ولی اقامه نماز متوقف برداشتن وضو است.

مثال حقوقی مقدمه واجب مقدمات تسلیم مبیع است چنانکه می دانیم تسلیم مبیع به خودی خود واجب است چه مقدمات آن انجام شود و چه انجام نشود ولی برای تسلیم مبیع مقدماتی وجود دارد که بدون آنها تسلیم محقق نمی گردد.

  1. مقدمه علم

چنانکه پیش تر اشاره شد مراد از علم همان قطع و یقین است. مقدمه علم مقدمه ای است که با انجام آن انسان یقین پیدا می کند که تکلیف خود را انجام داده است. برای مثال هرگاه شخصی به هنگام خواندن نماز نداند که قبله سمت راست است یا چپ هرگاه به دو جهت نماز بخواند، قطعا تکلیف خود را به جا آورده و نماز  او صحیح است. در این مثال خواندن نماز به جهتی که واقعا قبله نبوده هر چند اعتبار ندارد ولی مقدمه علم تلقی شده و باعث می گردد که شخص مطمئن شود نماز خود را به جا آورده است.

مثال حقوقی مقدمه علم در بحث ادای دین است. هرگاه شخصی نداند به حسن بدهکار است یا به حسین، تادیه دین به هر دو باعث می گردد که شخص مطمئن شود دین خود را ادا کرده و بری الذّمه شده است. در این مثال هرگاه آن شخص در واقع به حسن بدهکار باشد تادیه به حسین که در حقیقت ایفای ناروا است مقدمه علم محسوب می گردد.

  1. مقدمه صحت

مقدمه صحت چنانکه از نام آن نیز معلوم است مقدمه ای است که موجب صحت ذی المقدمه می شود. به دیگر سخن هر گاه مقدمه صحت وجود داشته باشد ذی المقدمه صحیح بوده و هرگاه مقدمه صحیح نباشد ذی المقدمه باطل خواهد بود.

باید توجه داشت در حقوق مدنی به مقدمه صحت شرط صحت گفته می شود. برای مثال مطابق ماده ۱۹۱ قانون مدنی که مقرر می دارد:

«عقدمحقق میشود به قصد انشاء، به شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت برقصد کند.»

قصد، مقدمه صحت عقد است، چرا که هرگاه قصد باشد عقد صحیح و هرگاه نباشد مطابق ماده ۱۹۵ قانون مدنی که مقرر می دارد:

«اگر کسی درحال مستی یا بیهوشی یا درخواب معامله نماید، آن معامله به واسطه فقدان قصد باطل است.»

عقد باطل است.

 مثال دیگر آنکه  قبض در عقود عینی مقدمه صحت است. بدین معنی که هرگاه  در عقود عینی مانند هبه، قبض وجود داشته باشد عقد صحیح و هرگاه قبض نباشد عقد باطل خواهد بود.

  1. مقدمه نفوذ

مقدمه نفوذ مقدمه ای است که باعث نفوذ ذی المقدمه می گردد. به بیان دیگر هرگاه مقدمه نفوذ موجود باشد ذی المقدمه نافذ و هرگاه مقدمه نفوذ نباشد ذی المقدمه غیر نافذ خواهد بود.

برای مثال اجازه در عقود غیر نافذ مقدمه نفوذ است.چرا که هرگاه اجازه نباشد عقد غیر نافذ و هرگاه اجازه پس از عقد واقع شود عقد نافذ می گردد.

باید توجه داشت مقدمه صحت با مقدمه نفوذ تفاوت دارد. بدین معنی که فقدان مقدمه صحت موجب بطلان عقد ولی فقدان مقدمه نفوذ موجب عدم نفوذ معامله می شود.

  1. مقدمه لزوم

مقدمه لزوم مقدمه ای است که باعث لازم شدن ذی المقدمه می گردد. به دیگر سخن در مقدمه لزوم هرگاه مقدمه موجود باشد ذی المقدمه لازم و هرگاه مقدمه موجود نباشد ذی الدمقدمه جایزخواهدبود. مثال بارز مقدمه لزوم، قبول متولی در وقف است که مطابق ماده ۷۶ قانون مدنی موجب لازم شدن تولیت می شود. در این ماده می خوانیم:

«کسی که واقف اورا متولی قرار داده می تواند بدوا تولیت را قبول یا ردّ کند واگر قبول کرد دیگر نمی تواند رد نماید…»

مثال دیگر مقدمه لزوم قبض در وصیت تملکی است که در بخشی از ماده ۸۳۰ قانون مدنی بدنی شرح بیان شده است:

« …و اگر بعد از فوت آن را قبول و موصی به را قبض کرد دیگر نمی تواند آن را رد کند…»

از این ماده به خوبی بر می آید که هرگاه موصی له پس از فوت موصی، وصیت را قبول و موصی به را قبض کند، وصیت نسبت به او لازم می شود. ولی پیش از قبضِ موصی به، وصیت نسبت به او جایز بوده و می تواند آن را رد نماید.

  1. مقدمه شرعی

مقدمه شرعی مقدمه ای است که شرع آنرا برای ذی المقدمه لازم می داند بدون آنکه در قانون یا عرف بیان شده باشد . برای مثال وضو، مقدمه شرعی نماز و استطاعت، مقدمه شرعی وجوبِ حج است. چنانکه هرگاه شرع در مورد وضو و استطاعت سکوت می کرد، عقل یا عرف و یا قانون به آن حکم نمی داد.

  1. مقدمه قانونی

مقدمه قانونی مقدمه ای است که قانون آن را برای ذی المقدمه لازم دانسته است بدون آنکه شرع یا عرف و یا عقل به آن حکم دهد. برای مثال مطابق ماده ۲۴ قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۹۱  مقدمه اجرای صیغه طلاق در دفترخانه، تصمیم دادگاه از جمله گواهی عدم امکان سازش است.

  1. مقدمه عقلی

مقدمه عقلی مقدمه ای است که عقل آن را برای انجام ذی المقدمه لازم می داند بدون آنکه شرع یا قانون و یا عرف به آن حکم دهد. چنانکه هرگاه شخصی بخواهد از محلی که تنها یک راه خروجی دارد خارج شود عقل حکم می کند که باید از آن محل مخصوص خارج شود.

  1. مقدمه عرفی یا عادی

مقدمه عرفی مقدمه ای است که عرف آن را برای انجام ذی المقدمه لازم می داند بدون آنکه شرع یا قانون و یا عقل به آن حکم دهد. به دیگر سخن هرگاه مردم بر حسب عادت پیش از انجام امری، امر دیگری را انجام دهند بدون آنکه قانونا یا شرعا و یا عقلا ملزم به آن باشند به این امر مقدمه عرفی یا عادی گفته می شود. چنان که مرسوم است مردم پیش از مراجعه به منزل یکدیگر ابتدا تماس تلفنی حاصل نموده و از شخص مزبور اذن ملاقات می گیرند.

نتیجه بحث

از مجموع مطالب فوق چنین نتیجه می شود که مقدمه واجب واجب است. به بیان دیگر هرگاه ذی المقدمه به دلیلی واجب باشد، مقدمه آن نیز به حکم عقل واجب خواهدبود.  دلیل وجوب مقدمه واجب آن است که هرگاه مقدمه واجب، واجب نباشد تکلیف به مالایُطاق پیش می آید و چون تکلیف به مالایُطاق، محال است باید حکم به وجوب مقدمه واجب داد. به دیگر سخن هرگاه انجام کاری واجب باشد ولی مقدمه آن واجب نباشد، یعنی شخص بتواند مقدمه را انجام ندهد، چگونه  میتوان از او انتظار داشت که حتما ذی المقدمه را انجام دهد و اگر چنین باشد او را مکلف به امری ساخته ایم که از طاقت و قدرت او خارج است . بنابر این هرگاه امری واجب باشد به حکم عقل مقدمه آن نیز واجب خواهد بود.

مثال حقوقی مقدمه واجب را می توان در بند ۲ ماده ۵۶۵  قانون مدنی مشاهده نمود.

این قسمت از ماده مقرر می دارد:

« …اگر جاعل دراثنای عمل رجوع نماید، باید اجرت المثل عمل عامل را بدهد.»

مطابق این ماده در عقد جعاله، هرگاه جاعل پیش از انجام عمل توسط عامل، جعاله را فسخ نماید باید اجرت المثل عمل عامل را به او بدهد. مبنای پرداخت اجرت المثل را می توان در بحث مقدمه واجب جستجو نمود، زیرا با انعقاد عقد جعاله عامل متعهد است که عمل مورد عقد را انجام دهد. به عبارت دیگر انجام مورد عقد، بر عامل واجب است. حال اگر عامل برای انجام مورد جعاله اقداماتی به عنوان مقدمه انجام داده باشد و پیش از نیل به مقصود،جاعل عقد را فسخ کند، جاعل  نمی تواند با این ادعا که انجام مقدمات مزبور را از عامل نخواسته بوده خود را از پرداخت اجرت المثل معاف بداند، چرا که انجام مقدمات مزبور به حکم عقل واجب بوده و عامل کاری برخلاف آنچه در عقد جعاله به عهده داشه انجام نداده است. بنابر این کلیه اقداماتی را که عامل به عنوان مقدمه انجامِ مورد جعاله به عمل آورده از باب مقدمه واجب بر او واجب بوده و مانند آن است که جاعل آنها را بالصِّراحه از او خواسته است. لذا پس از فسخ جعاله، جاعل باید اجرت المثل کارهای مزبور را به عامل بپردازد.

مبحث دوم : اذن در شیء اذن در لوازم آن است

پیش از بحث در این مورد باید دو اصطلاح جوهر و عرض مورد مطالعه قرارگیرد.

جوهر یا ذات امری است که در خارج از ذهن وجودِ مستقل داشته و وجود آن وابسته به امر دیگری نیست، مانند میز، صندلی، انسان و حیوان. عَرَض، امری است که در خارج از ذهن وجود مستقل نداشته و همواره با جوهر(معروض) همراه است. برای مثال سفیدی،سیاهی، نرمی، زبری، گرما و سرما، عَرَض بوده و وجود مستقل ندارند چنانکه سفیدی مطلق درخارج یافت نمی شود، بلکه سفیدی یا در برف است یا در کاغذ یا در دیوار یا درگچ.

عرض خود بر دو قسم است:

  1. عرض مفارق
  2. عرض لازم

2 دیدگاه‌ها

  1. سلام و عرض ادب
    ضمن تشکر بابت مطالب مهمتون ، با اجازتون بنده از بخشی از مطالبتون برای دانشگاه استفاده میکنم.
    اگر احیانا رضایت نداشتید ممنون میشم در ایمیل اطلاع بدید.
    تشکر

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید
این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

اطلاعات تماس

  • آدرس دفتر اراک: بلوار شهید جهان پناه، ساختمان آسا، طبقه ۱۱
  • تلفن: ۰۹۳۰۵۵۱۳۱۴۷
  • پست الکترونیک: ahmadbanijamali.lawyer@gmail.com

مکان نما

رفتن به نوار ابزار